مردیه که خیلی خوش رو و خوش خنده است و همه رو به خنده میاره ولی زنش معتقده ادم تنبلیه و یه روزی نتیجه کاراش رو میبینه ، یه روز انتوان مریض و خونه نشین میشه ، زنش زیر پتوهاش تخم مرغ میذاره و بعد مدتی تخم مرغا جوجه میشن و انتوان احساس غرور و پدر بودن میکنه .
شخصیت پردازی صفر
درونمایه هیچ
فضاسازی بد
گفتگوها غیرقابل قبول D:
بعد خوندن اتحادیه ابلهان همچین چیزی بخونی خیلی زوره
رو ,انتوان ,خوش ,زنش ,یه ,، ,مرغا جوجه ,جوجه میشن ,تخم مرغا ,مدتی تخم ,بعد مدتی
درباره این سایت